منوی دسته بندی

ایده چیست؟ چرا ایده اهمیت دارد؟

بیایید با سوال اصلی شروع کنیم: ایده چیست و چرا به آن‌ها نیاز داریم؟

یک ایده مثل یک دانه، یک جرقه کوچک در ذهن است که پتانسیل رشد و تبدیل شدن به چیزی شگفت‌انگیز را دارد.

این تصاویر یا مفاهیم در ذهن ما شکل می‌گیرند، اغلب هم زمانی که کمترین انتظار رخ دادنش را داریم. مثلا شما چند وقتیه که به یک مشکل برخورده‌اید و کلی دنبال راه حل گشته‌اید ولی راهی پیدا نکرده‌اید. اما یک دفعه با دیدن یک برنامه تلویزیونی یا خواندن یک کتاب؛ یک سری اطلاعات جذاب به دست می‌آورید برای حل آن مشکل! و اینجاست که اتفاق اصلی رخ می‌دهد! ایده‌ها در همه‌جا، در اطراف ما وجود دارند. آن‌ها نخ‌هایی هستند که پارچه‌ی افکار و وجود ما را بافته‌اند. فقط باید به آن ایده‌ها فکر کنید؛ هر کلمه مثل “سیب‌زمینی” یا “فیل”،و یا هر مفهوم انتزاعی مانند “یک کشور” یا “پول”، همه آن‌ها ایده‌ها هستند.

در واقع، ایده‌ها همیشه همراه ما هستند. ما در دریایی از آن‌ها غرق شده‌ایم، گاهی با دقت در آن حرکت می‌کنیم و گاهی به سادگی روی جریان‌های آن سوار می‌شویم. این مثل تلاش برای فکر کردن به یک فیل است، همانطور که چالش مشهور مغز ارائه می‌دهد. لحظه‌ای که به ما گفته می‌شود به فکر فیل نیافتیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ ذهن‌ ما به طور فوری تصویر یک فیل یا حداقل کلمه “فیل” را خلق می‌کنند. ایده‌ها جوهر واقعی دنیای شناختی ما هستند، افکار ما را شکل می‌دهند و خلاقیت ما را تحریک می‌کنند.

چرا ایده‌ها اهمیت دارند؟

ایده‌ها نیروی محرک پشت همه خلاقیتها هستند. آن‌ها پایه‌ای برای داستان‌سرایی در فیلم‌ها، نگاه منحصربفرد در پروژه‌های عکاسی و… جرقه‌ای هستند که فعالیتهای هنری را به انرژی تبدیل می‌کنند. بدون ایده‌ها، جهان ما ساکن و مرگبار خواهد بود. خالی از نوآوری و الهام خواهد بود. ایده‌ها سوخت جتی هستند که فیلم‌ها را به ارتفاعات اسکار می‌اندازند، عکس‌های معمولی را به شاهکارهای تصویری تبدیل می‌کنند. بدون ایده‌ها، خب، زندگی خیلی کسل‌کننده و بی‌هیجان خواهد بود.

شما چه فکر می‌کنید؟

مطمئناً قبلاً این تجربه را داشته‌اید – یک دیدار اتفاقی با یک دوست در گوشه‌ی خیابان که با شوق و هیجان و با افتخار اعلام می‌کند: “یک ایده دارم!” این ممکن است به سادگی ترکیب یک دسر جدید با ترکیب برنج و مربا باشد، یا ممکن است به اندازه کافی جسورانه باشد که منبع انرژی ارزان و پاک را برای نجات جهان! حتی ممکن است کاری هنری مانند یک ایده برای داستان کوتاه یا یک شعر باشد.

ما در زبان روزمره‌ اغلب از ایده به عنوان یک جرقه‌ی کوچک و تنها فکر می‌کنیم – یک الهام ناگهانی، یک درک ناگهانی، لحظه‌ای که به نوری افکار ما را روشن می‌کند. این لحظه است که شما شاید داد اعلام می‌کنید: “یوکرا!” یافتم یافتم! یا “آها!” در حالی که تکه های ایده دارن به هم میرسن و به شکل نهایی خود تبدیل می‌شوند. اما در واقعیت، یک ایده در خلاء شکل نمی گیرد. بلکه بیشتر شبیه به یک شبکه به هم پیوسته، یک مجموعه از افکار و امکاناتی است که مغز شما با هم ترکیب کرده است تا به شکل یک چیز نو و جدید در بیاید.

بگذارید یک مثال واضح از اینکه یک ایده چگونه به وجود می‌آید، با شما به اشتراک بگذارم. تصور کنید یک پزشک در یک جزیره دور افتاده در اندونزی متوجه میشود که بخش قابل توجهی از جمعیت منطقه ای که در آن کار میکند٬ با یک مشکل جدی به نام کم‌خونی (آنمی) روبه‌رو هستند. کم‌خونی به علت کاهش سطح آهن در خون ایجاد می‌شود و می‌تواند منجر به مشکلات جدی سلامتی شود. پزشکی مدرن داروی درمانی برای آن دارد – فقط کافیست مکمل‌های آهن مصرف کنید. اما مردم بومی جزیره به دلیل عدم آشنایی با چنین دارویی از مصرف آن سر باز میزنند.

این یک معضل واقعی است. پزشک محلی با دوستان خود این مشکل را در میان میگذارد. آنها می‌دانستند که یک راه حل واقعی لازم است. در حین جلسات ایده‌پردازی و بررسی گزینه‌ها، به مشاهده‌ای قابل توجه دست یافتند: مردم محلی به شدت به ماهی به عنوان یک قسمت اصلی از رژیم غذایی خود اعتماد داشتند و آن را مانند گاو مقدس در هند می‌شمردند. با دانستن این موضوع، پزشک محلی و دوستانش به یک ایده ناب رسیدند: آن‌ها تصمیم گرفتند تا مکمل‌های آهنی را با شکل ماهی طراحی کنند و به مردم محلی توصیه کنند که از این “ماهی‌های آهن” وقتی که غذاهای خود را آماده می‌کنند استفاده کنند. از مردم خواستند که این ماهی های فلزی را هنگام پخت و پز در ظرفهای خود بگذارند! این ماهی‌های آهن، البته، برای مصرف نبودند؛ آن‌ها از مواد فلزی بودند. اما با اضافه کردن آن‌ها به رژیم غذایی روزانه، جزیره‌نشین‌ها به طور ناخودآگاه آهن به رژیم غذایی‌شان تزریق می‌کردند و مشکل کم‌خونی را از منبع آن برطرف می‌کردند. این، دوستان عزیزم، همان یافتن است که ما آن را ایده می‌نامیم.

در واقع، ایده‌ها شبکه‌های پیچیده از خلاقیت و حل مسائل هستند و اغلب به عنوان پاسخ به چالش‌های واقعی به وجود می‌آیند. آن‌ها پل‌هایی هستند که عناصر به نظر غیرمرتبط را به هم متصل کرده و راه‌حل‌های جدید ایجاد می‌کنند. پس هرگز قدرت یک ایده را دستکم‌ نگیرید؛ ایده دارای پتانسیلی است که می‌تواند زندگی‌ها، جوامع و حتی خود جهان را تغییر دهد.

تصور کنید که ایده‌ها مانند ماهی‌ها هستند. به عبارت دقیق‌تر، ما به واقعیت “ساختن” ایده‌ها نمی‌پردازیم؛ ما بیشتر مانند ماهی‌گیران هستیم که با صبر، طناب‌هایمان را می‌اندازیم و منتظر گرفتن ماهی مناسب هستیم. تنها چیزی که لازم است، این است که در مورد آن یک مقدار اطلاعات داشته باشیم.

حالا کجا باید برای گرفتن ایده‌ها ماهی‌گیری کنیم؟

خب، جواب این است: همه‌جا! ایده‌ها می‌توانند در هر جا و موقعیتی به دست بیایند. زمانی که در حال خیال‌پردازی هستیم یا از محیط‌های آشنای خود خارج شده و جهان بیرون از پنجره‌هایمان را دقیق نگاه می‌کنیم. آن‌ها می‌توانند در صفحات کتاب‌ها، آهنگ‌ها، یا مناظری که از پنجره قطار گذر می‌کند، پنهان شوند. و مانند گرفتن ماهی، ما قطعاتی از افکار، تکه هایی از گفتگوها، مشاهدات، تقلید از دیگران، خاطرات و حتی چهره‌ها را جمع آوری می‌کنیم. و یک روز زیبا، تمام این قطعات به نظر می‌رسند که به طور جادویی به هم متصل شده و چیزی بزرگ‌تر از آنها ایجاد می‌کنند. بنابراین، می‌بینید که واقعا چیزی به نام “ایده اصیل” وجود ندارد؛ آنها بیشتر شبیه به تکه هایی مختلف هستند که ما کنار هم میگذاریم شان.

اما در اینجا بخش جذابی است: یافتن این ایده‌ها مانند جستجوی گنج است. خوشحالی، شادی و اشتیاقی که در حین جستجوی این گنج های پنهان تجربه می‌کنید، بسیار مهم هستند. این مثل خارج شدن از زندگی معمولی و روزمره‌ی خود و کشف معنی جدید، هدف، و هیجان در دنیای اطرافتان است. و به یاد داشته باشید که در این ماجراجویی تنها نیستید. می‌توانید منابع اضافی، الهامات و نکات مفیدی را در بخش منابع ما پیدا کنید. پس کنجکاو باشید٬ نگاهتان را گسترده کنید، اشتیاق تان را حفظ کنید و به این سفر هیجان‌انگیز یادآوری ایده‌ها بپردازید!

منابع مرتبط درباره:

“من استعداد خاصی ندارم، فقط به شدت کنجکاو هستم.” آلبرت اینشتین

“خلاقیت به سادگی اتصال دادن چیزهاست.” استیو جابز

 
 

دیدگاهتان را بنویسید