منوی دسته بندی

بازدید و دیدار چندباره با سوژه‌

در مرحله‌ی تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات درباره‌ی سوژه‌ی ساخت فیلم (یا سوژه‌ی عکاسی و هر اثر هنری دیگر) “بازدید مجدد یا تجدید دیدار با سوژه” بسیار مهم و تعیین‌کننده است.
قبلا گفتیم که اگر درباره‌ی یک شهر، یا به‌طور خاص درباره‌ی یک جای مشخص، مثلا یک بنای تاریخی قصد ساخت فیلم مستند دارید، حتما چندبار به آن محل سر بزنید. مهم نیست که قبلا هزاربار آن محل را دیده‌اید، وقتی قصد ساخت فیلم دارید، انگار بار اول است آن‌جا را می‌بینید: دوباره و سه‌باره و چندباره به آن محل بروید، و این‌بار با نگاهی جست‌وجوگر به تمام بخش‌ها و اجزای آن مکان نگاه کنید. در قسمت‌های بعدی، اصول و تکنیک‌های مفید در بازدید محیطی و رودررویی با سوژه را بیشتر توضیح می‌دهیم.
اما چرا؟

هر برخورد با یک سوژه، ممکن است چیزهای تازه‌ای از آن سوژه را در ذهن ما بازسازی کند. از طرفی، نیت ما در برخورد با سوژه‌ها هم تعیین‌کننده است: ما وقتی به پدر یا مادرمان نگاه می‌کنیم، آن‌ها را به عنوان عضوی از خانواده دوست داریم و خوب می‌شناسیم‌شان. یا مثلا وقتی به محله‌مان فکر می‌کنیم، بارها آن را دیده و با تمام کوچه‌هایش آشنا هستیم. اما همین که تصمیم می‌گیریم درباره‌ی این شهر و محله، درباره‌ی یک فرد خاص، فیلم بسازیم یا از آن‌ها عکاسی کنیم، وقتی مجدد آن‌ها را تماشا می‌کنیم، نگاه‌مان به آن‌ها فرق کرده است. چرا؟ چون‌که آن‌ها دیگر فقط پدر و مادر ما نیستند، آن خیابان آن محله، فقط محله‌ی قدیمی ما نیست، حالا دیگر این موارد تبدیل به سوژه‌ی فیلم مستند ما شده‌اند.
تا پیش از این، آن سوژه، درواقع برای ما یک سوژه نبوده؛ بخشی از زندگی بوده. اما حالا که قصد داریم درباره‌اش یک فیلم بسازیم، باید از نو در ذهن خودمان و بعد در ذهن مخاطب‌مان، آن مکان را آن فرد را بازتعریف کنیم.
حضور در محل، تجدید دیدار با مکان یا فرد، به ما کمک می‌کند که از دوباره به تمام بخش‌های آن سوژه فکر کنیم. نقاط قوت آن را “فکرشده” بررسی کنیم، نقاط ضعفش را بار دیگر بررسی و تعریف کنیم…
از طرفی، ممکن است در یک بازدید، اطلاعات تازه‌ای پیدا کنیم.


یک مثال بزنیم: ما بارها از خیابان محل زندگی‌مان رد شده‌ایم اما حالا که می‌خواهیم یک مستند درباره‌اش بسازیم، انگار این محله را خوب نمی‌شناسیم.. همین‌که می‌خواهیم اطلاعات‌مان را یادداشت و بررسی کنیم، انگار ما چیز زیادی درباره‌ی این محله و این خیابان نمی‌دانیم. چرا این‌طور است؟ شاید به خاطر این‌که تا پیش از این، خیابان، فقط یک خیابان بوده با تعدادی خاطره از روزهای گذشته و افراد و دوستان، اما حالا که قصد داریم آن را به دیگران نشان بدهیم، باید کاملا با آن آشنا باشیم. پیش از این، لازم نبوده که تاریخچه‌ی محل زندگی‌مان را بدانیم، لازم نبوده به تمام رنگ‌ها و ساختمان‌ها دقت کنیم، اما حالا برای این‌که بتوانیم دقیقا آن را به مخاطبان نشان بدهیم، باید خودمان دقیقا آن را بشناسیم.

پس لازم است که با ایده‌ی اثرتان چندین و چندبار دیدار داشته باشید: دیدار حضوری، دیدار ذهنی. مدام در ذهن‌تان آن سوژه را مجسم کنید، به آن فکر کنید، بروید و از دوباره در ساعات مختلف و روزهای مختلف مکان را ببینید، به آن فکر کنید و…

دوربین عکاسی، دوربین فیلم‌برداری، گوشی موبایل، ضبط صوت خبرنگاری، دستگاه ضبط صدا (ری‌کوردر)، خودکار و دفتر یادداشت، و… هریک از این‌ها را که دارید یا می‌توانید فراهم کنید، در تمام مراحل تحقیق همراه‌تان داشته باشید.
سعی کنید علاوه بر یادداشت‌برداری روی کاغذ، صداها را (البته با اجازه‌ی افراد و رعایت قوانین) ضبط کنید. اگر توانستید از تمام مراحل تحقیق، فیلم هم بگیرید، عکاسی هم بکنید.
این کارها هم باعث می‌شود که اطلاعات را دقیق ثبت کنید، هم ممکن است بعدا در مرحله‌ی ساخت فیلم، همین صداها و تصاویر بخشی از فیلم شما بشوند.

دیدگاهتان را بنویسید